کریدور زنگزور ‌و آدرس دقیق تحلیل

میان تحلیل‌های مخالفان جمهوری اسلامی، عموما برقرار شدن پروژه کریدور زنگزور را علتی از پیامدهای اقتصادی و ژئوپلتیک به زیان ایران می‌بینند. حتی برخی فراتر رفته و آن را در جهت تقویت تجزیه طلبی تُرکی ارزیابی می‌کنند. این تحلیل‌ها البته به دلایلی هم ساده‌انگارانه هستند و هم در برابر رژیم اسلامی، طرح یک جهان‌بینی احمقانه و در تضاد با تفکر انتقادی‌اند.

واقعیت این است که تمامی امکان‌های سیاسی و اقتصادی جایگزین در منطقه، شامل اقداماتی نظیر تحریم‌های بین‌المللی و اقدامات نظامی همگی پیامدهای وجودی ادامه و بقای رژیم جمهوری اسلامی هستند.

آنها معلول‌هایی هستند که به جهان اطراف ما اجازه‌ی ادامه‌ی انطباق و سازگاری با هزینه‌های کمتر سنگین از وضعیت را می‌دهند. به همین خاطر است که عموما وقتی از تحلیل‌گران آتشی شده درباره کریدور زنگزور می‌پرسند همچنان اصطلاح طلبانه به بحران پاسخ می‌دهند و تحلیل آبکی که نسبت به مساله وجود دارد، جانشینِ موضوع بقای رژیم می‌شود.

یکی از همین تحلیل گران ساده‌لوح که به تازگی به تیم تلویزیون ایران اینترنشنال پیوسته در برابر پرسش مجری برنامه، مدام به وضعیت دست خالی حکومت در ایران و بده بستان‌های جنگی و مرتبط به جنگ روسیه-اکراین اشاره می‌کند و بیننده متوجه نمی‌شود که دقیقا چه اتفاق تازه‌ای رخ داده است! حتی توانایی تعریف مساله را به درستی ندارند و این به رسانه و مخاطبان، خوراک سمی مستمر می‌دهد.

در تاریخ رژیم اسلامی ایران از ۱۳۵۷ تاکنون، سیاست‌های بین‌المللی رژیم از جمله برنامه هسته‌ای، حمایت از گروه‌های نیابتی در خاورمیانه و سیاست دشمنی با غرب و اسراییل، منجر به از دست رفتن صدها فرصت و امکان اقتصادی عمده شده است. این فرصت‌ها اغلب به دلیل تحریم‌های بین‌المللی، انزوای دیپلماتیک، فرار یا عدم سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها ایجاد شده‌اند اما ملت ایران نتوانسته از آن‌ها بهره ببرد، در حالی که کشورهایی مانند ترکیه، آذربایجان و امارات متحده عربی از آن‌ها سود برده‌اند. چرا؟ چون نوع واکنش‌ها نسبت به حکومت اسلامی، عقلانی و‌ برآمده از نفی وجودی آن نیستند، انتقادی‌اند.

سیاست گذاری های مرتبط با برنامه هسته‌ای، طیف گوناگونی از هزینه‌های مالی و انسانی را از شکل‌ داده و ایجاد کرده‌اند. بر این مبنا آینده‌های ممکن و قدرتمند به سود مردم ایران، نابود و دریغ شده‌اند. مثلا اصرار بر ساخت و ادامه برنامه اتمی که از ابتدا برای مقابله با غرب و اسراییل ایجاد شد، لزوم ساخت نیروهای نیابتی و حضور در عراق و سوریه را توجیه می‌کرد.

تنها حضور در سوریه و پیامد زیان‌بار نیروهای نیابتی که سیاست مشترک همه دولت‌ها چه اصلاح طلب و چه اصول‌گرا در ایران بوده، یک بسته تخمینی ۱.۲ تریلیون دلاری به مردم ایران تحمیل کرده که هنوز ادامه دارند.

تنها ماجراجویی های مرتبط با برجام و خروج امریکا به گزارش CFR در تجارت خارجی ایران یک انقباض GDP به میزان ۴.۸ درصد در ۲۰۱۸ و ۹ درصد در ۲۰۱۹، با زیان کلی بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار از ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۳ محاسبه شده است.

پیش از ماجرای کریدور زنگزور، مدت‌ها پیش کریدور INSTC مطرح بود که تنها بخش گردشگری آن یک فرصت اقتصادی ۵ تا ۱۰ میلیارد دلاری سالیانه را از ملت ایران گرفته است. اعداد مرتبط با کریدور INSTC را از ۲۰۱۵ تا اکنون در ۲۰۲۵ در نظر بگیرید. کریدور زنگزور یک پنجم آن‌ هم در برآورد اقتصادی نیست.

طی همین مدت رکورد دارایی‌های مسدودشده ایران به دلیل فعالیت های مرتبط با برنامه هسته‌ای به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار رسیده است. بخش نفت و پتروشیمی را هم اگر در نظر بگیریم رقم‌ها از دایره ارزیابی های قابل تخمین عبور می‌کنند. مثلا به طور دقیق نمی‌توان محاسبه کرد که در پارس جنوبی چه بلایی به سر مردم ایران آمده است.

نتیجه گیری این تحلیل به درک و‌تفکیک علت‌ها از معلول‌ها و آدرس دهی دقیق از پیامدهاست. رژیم اسلامی به هر قیمتی باید نابود شود و هیچ قیمتی توان برابری با بقای رژیم را ندارد.

Share the Post:

مطالب مربوط